![]() “مبانی فقهی تزویج کودکان” از دکتر رحیم نوبهار؛ پژوهشگر حوزوی و دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
تاریخ انتشار: 16 مارس ماه 19 |
مبانی فقهی ممنوعیت تزویج کودکانرحیم نوبهار-پژوهشگر حوزوی و دانشیار دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی
7.در جمهوری اسلامی برای محدود کردن تزویج کودکان اقداماتی صورت گرفته است؛ ماده 1041قانون مدنی سن ازدواج کودک را 13سال تمام شمسی برای دختران و 15سال تمام برای پسران تعیین کرده است. افزون بر این، قانون، اذن ولی را لازم اما کافی ندانسته و تشخیص دادگاه صالح را نیز شرط قرار داده است. از چشمانداز فقه سنتی، مفاد این ماده را میتوان این گونه نقد کرد که برابر دیدگاه پذیرفته شده در فقه رایج، ولایتهای خصوصی مانند ولایت پدر یا جد پدری بر ولایت عمومی مانند ولایت حاکم مقدم است. در فقه گاه همچون قاعدهای عام گفته میشود: «الولایات الخاصه مقدمه علیالولایات العامه»؛ یعنی ولایتهای خصوصی بر ولایتهای عمومی مقدمند. پس برای نمونه اگر متولی وقف به درستی به وظایف خود عمل میکند نوبت به دخالت حاکم در موقوفه نمیرسد. نیز اگر ولی طفل به وظایف خود در باره کودک عمل میکند و مصالح طفل را عرفاً رعایت میکند، نوبت به دخالت حاکم نمیرسد. اما در ماده 1041 قانون مدنی این قاعده نقض شده است. این سخن به معنای نادرست بودن تمهیدی که در ماده فوقالذکر اندیشیده شده نیست. اتفاقا در وضع موجود این تمهید میتواند همچون نوعی صافی عمل کند و به نفع کودکان باشد. مقصود، توجه به این نکته است که در جمهوری اسلامی ایران در بسیاری از موارد به خوبی درک میشود که پایبندی به فتوای رایج سنتی مشکلآفرین است؛ اما راهحلی که برای حل مشکل اندیشیده میشود، جزئی و غیر بنیادین است. اگر قانونگذار احساس میکند که جواز تزویج کودک توسط ولی او میتواند نوعا مفسدهانگیز باشد و به نظارت مقام عمومی نیاز است، میتواند بیآنکه دادگاهها را که نوعا با حجم عظیمی از پروندهها مواجهند درگیر تصمیمگیری درباره ازدواج صغار کند با رعایت عدم وجود مصلحت نوعی در ازدواج طفل و مفاسد مترتب بر آن، تزویج کودکان را منع کند. به شرحی که گذشت چنین دیدگاهی مبانی فقهی خاص خود را دارد و مغایر با شرع مقدس به نظر نمی رسد.
منبع: روزنامه همدلی، شماره 495، دوشنبه، شش دی 1395، صص 1-2. |
![]()
کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت مربوط به شبکه یاری کودکان کار است. |
نیرو گرفته از وردپرس فارسی |
آمار بازدید |