![]() گفتوگوي «شرق» با فعالان حقوق کودک درباره احتمال اعدام قريبالوقوع امیرحسین
تاریخ انتشار: 28 دسامبر ماه 17 |
اميرحسين در نوبت اعدام شهرزاد همتي: حالا دو هفته ميشود که در زندان رجاييشهر اميرحسين، قاتل ستايش، شمعهاي ١٨سالگياش را فوت کرده و هيچ مشکلي براي اعدامش وجود ندارد. کيک تولد او اولين نشانههاي يک اعدام قريبالوقوع است. اميرحسين يک سال و هشت ماه پيش، وقتي ١٦سالونيم داشت، در خيرآباد ورامين به روشي فجيع پس از مصرف قرص روانگردان دخترکی معصوم از اتباع افغانستان را به قتل رساند. خانواده ستايش ششساله در ساعات اوليه که فکر ميکردند دخترشان گم شده، تصويري خندان از او با لباسي قرمز و لبي پر از خنده را که نشان ميداد دندانهاي شيرياش تازه شروع به افتادن کرده، منتشر کردند. ستايش اما ساعتها پيش از دست رفته بود و مادر و پدر و خواهران و برادرش به قول خودشان ديگر چيزي براي ازدستدادن نداشتند.حالا يک بار از قطعيشدن و تا پاي اعدام رفتن اميرحسين گذشته است و بهخاطر فشار نهادهاي اجتماعي درباره کودکي که هنوز ١٨ساله نشده بود، اميرحسين دوباره به زندان برگشت. اما سؤال اصلي اينجاست؛ ايران به کنوانسيون حقوق کودک پيوسته و مطابق آن هيچ کودکي به دلیل جرم کودکياش مجازاتي مانند اعدام نخواهد داشت. تناقضها در تمام اين يک سال و اندي، خوره جان خانواده ستايش است. آنها انتظار دارند با اميرحسين شبيه قاتل آتنا دختر پارسآبادي رفتار شود، آنها اينجا تنها هستند و همين غريببودن، حالت تدافعي آنها را بيشتر ميکند. همين مسئله ايرانينبودن خانواده ستايش، تصميمگيري را براي اين ماجرا سختتر ميکند. آنها ميگويند يک کشور در انتظار اعدام اميرحسين است. اما شايد بخشش خانواده ستايش بتواند تاريخ روابط ايران و افغانستان را تغيير دهد. سه نفر از فعالان حقوق کودک در گفتوگويي کوتاه با «شرق» درباره اعدامي که ممکن است خيلي نزديک باشد، صحبت کردهاند. قاسم حسني، ثريا عزيزپناه و ليلا ارشد ميگويند اعدام زيبنده کودکان نيست. اين اظهارنظرها را در ادامه خواهيم خواند.
ليلا ارشد: آنها را وادار به رفتار مقابلهاي نکنيم
درست است که اتفاق پيشآمده براي ستايش بسيار بسيار دردناک است و خانواده ستايش و همه خانوادههايي را که به نوعي دچار چنين شرايط سخت و دشوار و غيرقابل تحملي ميشوند، نميشود بهسادگي درک کرد؛ اما واقعيت اين است که ما به کنوانسيون حقوق کودک پيوستهايم و مطابق آن نوجواناني که زير ١٨ سال دارند، اگر مرتکب هرگونه رفتاري که منجر به قتل شود، بشوند، اعدام و حبس ابد برايشان در نظر گرفته نميشود. ايران به اين کنوانسيون پيوسته و موظف به اجراي آن است. اما اينکه خانواده ستايش آموزش نديدهاند که چطور از خود و فرزندشان مراقبت کنند و اين آموزش به والدين داده نشده که مراقب باشند کودک فضای شخصي خود را بشناسد و درباره مسائل و اندام خصوصياش آگاهي داشته باشد، يکي از مشکلات و مصائب جامعه امروز ماست. اتفاق افتاده براي ستايش بسيار غمانگيز است؛ اما آن طرف سکه فردي دست به چنين اقدامي زده كه هنگام ارتکاب جرم ١٦ساله بوده و جاي تأسف دارد که قانون ما براي او حکم قصاص صادر ميکند. من فکر ميکنم تصميمگيري نبايد در اين شرايط به دست خانوادهاي باشد که قلبش جريحهدار است. ما بارها ديدهايم خانوادهها وقتي در اين شرايط تصميم ميگيرند، بعدا پشيمان ميشوند. من اميدوارم شرايطي در کشور پيش بيايد که تصميمگرفتن در چنين شرايطي بر عهده کساني نباشد که به دلیل جريحهداربودن قلبشان رفتار مقابلهاي انجام بدهند.
ثريا عزيزپناه: اميرحسين بار مسائل اجتماعي را به دوش ميکشدمن بهعنوان شهروند از طرف خودم از خانواده ستايش عذرخواهي ميکنم؛ بهعنوان کسي که ما ميزبان خانواده مهاجر بوديم، اين اولين کار ما بايد باشد نسبت به خانوادهاي که دخترشان را به بدترين شکل ممکن از دست دادهاند و من بهعنوان يک فعال حقوق کودک بايد عذرخواهي کنم. اما آنچه مهم است و ما سالهای طولاني راجع به آن صحبت ميکنيم، درباره سياستهاست و همچنين کودکان اين جامعه. من درباره محلاتي مثل خيرآباد ورامين و محلات حاشيهاي که اميرحسين از آن ميآيد صحبت ميکنم که مشکلات عديدهاي دارند. اما در آن در نهايت يک نفر مجازات ميشود و يک نفر انگار تاوان تمام اتفاقات را به دوش ميکشد. پرونده ستايش از يک لحاظ بسيار درخور تأمل و بسيار دلخراش بود و از طرفي هم طرفين اين پرونده هر دو کودک بودند و اگر بخواهيم قضاوت بکنيم، اين کفه به صورت دقيق به هيچکدام از طرفين متمايل نيست. از يک طرف کودکي ششساله کشته شده و از طرفي ديگر نوجواني ١٦، ١٧ساله اين اتفاق را رقم زده است. ماده ٩١ قانون مجازات اسلامي بخشي از روند دادرسي را منوط به علم قاضي ميکند. علم قاضي را اگر بخواهيم معنا کنيم، عبارت است از شرايط وقوع جرم؛ آنهم بر اساس پرونده شخصيتي که در کانون اصلاح و تربيت براي متهم درست ميشود و آن طرف ماجرا هم نظر پزشکي قانوني است که اين پرونده را شكل ميدهد. اين مجموعه باعث صدور رأي خواهد شد. بحث ما اين است آيا شرايط وقوع اين حادثه دلخراش بهخوبي سنجيده شده است؟ آيا پرونده شخصيت اميرحسين بررسي شد و اينکه بههرحال در کنار قوانين در آموزههاي ديني و توصيههاي ديني و شرايط اجتماعي، راجع به بخشش صحبت ميشود. ما تا چه ميزان زمينههاي بخشش را فراهم کرده و از اشخاص و ريشسفيدان و در اين پرونده خاص از ظرفيت نهادهاي مذهبي توانستيم براي گرفتن تخفيف و اعدامنکردن استفاده کنيم وگرنه هيچکس نيست که راضي باشد از کنار اين پرونده بهراحتي عبور شود و اين اظهارنظر اصلا به اين معنا نيست که اميرحسين هيچ مجازاتي نشود و بدون اينکه کاملا مجازات شود و بدون اينکه روانپزشکان و روانشناسان اعتماد مسئولان جامعه را جلب کنند، از درهاي زندان بيرون بيايد، اما مجازات اعدام، شايسته کودکان نيست و جا دارد ما روي اين ماده ٩١ و اجرائيشدن آن از يک طرف دقت بيشتري كنيم و از طرف ديگر متوسلشدن به ظرفيتها و سنتهاي پسنديده جامعه که مراجعه به آراي بزرگان و ريشسفيدان است، مهم است، به نظرم در چنين شرايطي که دختربچهاي با اين شرايط کشته شده و خانوادهها به اندازه کافي زجر کشيدهاند، بخشش ميتواند بزرگواري خانواده ستايش را نشان دهد. ممکن است اين بخشش به راحتي انجام نگيرد، به دليل شرايطي که در محيط است و فشارها و بههرحال تفاوتهايي که بهعنوان مهاجر و پناهنده اين مسئله را ويژه ميکند ولي من فکر ميکنم با وجود تمام اينها، الان تنها راه باقيمانده، استفاده از ظرفيت مذهبي و پادرمياني نهادي مدني است.
قاسم حسني: اعدام چاره نيست
آنقدر اين پرونده دلخراش است که صحبتکردن و اظهارنظرکردن دربارهاش ساده نيست. من به عنوان يک پدر، خودم را به جاي خانواده ستايش که ميگذارم، صحبتکردن از گذشت برايم سخت ميشود، اما آن طرف ماجرا هم يک کودک ايستاده؛ کودکي که قرباني تمام ناکارآمدي اجتماعي محلهاي شده که در آن رشد کرده و بايد تقاص آن را بهتنهايي پس بدهد. من بهعنوان يک فعال حقوق کودک و يک ايراني، پيام همدردي خودم را به خانواده ستايش قريشي ميرسانم و از آنها ميخواهم درباره سرنوشت يک کودک ديگر با بلندنظري تصميم بگيرند. کودکي به بدترين شکل ممکن از بين رفته و درخواست گذشت از اعدام بهمعناي بخشيدن اميرحسين نيست، اما اعدام، راهحل اين اتفاق نيست. کودکان در هيچکجاي جهان بهخاطر خطاي کودکيشان چنين مجازاتي ندارند. خانواده ستايش بهعنوان داغديده و زجرکشيده حتما شرايط سختي دارند و اميدوارم که همدردي ما را بپذيرند و حالا تنها ميشود از آنها خواست که زندگي را به اميرحسين ببخشند و او را به شيوهاي تنبيه کنند که راهحل باشد. منبع: روزنامه شرق |
![]()
کلیه حقوق مادی و معنوی این وب سایت مربوط به شبکه یاری کودکان کار است. |
نیرو گرفته از وردپرس فارسی |
آمار بازدید |