خشونتهای خانگی مسئلهای جهانی است که به دلایل مختلف، با تفاوتهایی در بسیاری از کشورها وجود دارد. این معضل نیز مانند بسیاری از مشکلات با همة گستردگیاش قابلپیشگیری و کاهش است بهشرط آنکه آگاهی مردم، عزم ملی، مشارکت همگانی و برنامهریزی درست برای کاهش آن در هر جامعهای وجود داشته باشد.
در کشور ما نیز این خشونتها چه در مورد کودکان و چه در مورد زنان مشاهده میشود و آمارهای پراکندة آن نشانة گسترش و نبود شرایط کافی برای کاهش آن است.
مهمترین مشکلات اساسی خشونتهای خانوادگی بهویژه علیه زنان را میتوان به شرح زیر برشمرد:
- نبود آمار و اطلاعات کافی در این زمینه
- گزارش ندادن این خشونتها به دلیل حفظ آبرو
- کمبود نهادها و مؤسسات مناسب برای رسیدگی و پیگیری خشونتها
- آگاهی کم زنان از این مسئله و راههای پیشگیری از آن
- عدم دسترسی زنان خشونت دیده به نهادهای رسیدگیکننده به این مسئله
- عدم آگاهی زنان از اقداماتی که میتوان در برابر این خشونتها انجام داد
- پذیرش برخی از این خشونتها توسط زنان به دلایل مختلف
خشونتهای خانگی را میتوان به گروههای زیر تقسیمبندی کرد:
- خشونتهای جسمی شامل ضرب و شتم: این خشونت تا حد زیادی مشخص و شناختهشده است.
- خشونتهای روانی: مانند تحقیر، توهین، ناسزاگویی که کمتر بهعنوان خشونت شناختهشدهاند.
- خشونتهای جنسی: این خشونتها نیز کمتر شناختهشدهاند و کمتر گزارش میشوند.
- خشونتهای ساختاری: این خشونتها از ساختارهای اجتماعی – فرهنگی – اقتصادی هر جامعه ناشی میشوند و کمتر شناختهشده هستند و توسط آدابورسوم و قوانین جامعه تأیید میشوند و درواقع مردان در خانواده، عوامل اجرایی آن هستند. ازجمله حق آموزش، حق کار، حق مسافرت، حق طلاق و سایر حقوقی که مردان از آن برخوردارند اما زنان در این موارد باید تابع پدر و برادر خود تا پیش از ازدواج و همسر خود، بعد از ازدواج باشند.
پیامدهای خشونتهای خانگی با زنان
مهمترین پیامدهای این خشونتها را میتوان به شرح زیر ارائه داد:
- خانواده باید کانونی امن و پذیرنده برای همسران و فرزندان باشد. این خشونتها خانواده را به محیطی ناامن تبدیل میکند که هم برای همسران و هم برای کودکان قابلتحمل نیست و زمینه را برای آسیبهای گوناگون آماده میسازد.
- حضور کم کودکان بهویژه نوجوانان در خانه به علت شرایط پرتنش آن و پیامدهای زیانبار آن ازجمله عدم موفقیت در تحصیل، رو کردن به رفتارهای پرخطر و ابتلا به اختلالات روانی (افسردگی، اضطراب، کمبود اعتمادبهنفس و…) و درنهایت فرار از خانه
- گسستگی خانواده چه بهصورت جدایی والدین و چه به شکل طلاق عاطفی و مشکلات ناشی از آن برای همسران و بهویژه برای کودکان
خشونتهای خانگی نیز مانند هر پدیده دیگر قابلپیشگیری و کاهش است. در این زمینه میتوان راهکارهای زیر را ارائه داد:
- آموزش زنان و مردان در ارتباط با زیانهای خشونت و راههای مقابله با آنها. این آموزشها باید از مدارس آغاز شود و از رسانههای عمومی ازجمله صداوسیما و سایر رسانهها، تداوم یابد.
- تدوین قوانین مناسب برای کاهش خشونتهای خانگی. قوانین مناسب در هر زمینهای ابزاری کارآمد برای ارتقای سطح آگاهی همگان و نیز جلوگیری از رفتارهایی است که در قانون منع شده است.
- امکان دسترسی سریع زنان خشونت دیده به نهادهای قانونی
- امکان حمایت از زنان خشونت دیده توسط نهادهای قانونی
- امکان رسیدگی و پیگیری قاطع موارد خشونتهای خانگی
- اجرای پژوهشهای موردنیاز در ارتباط با دلایل و عوامل مؤثر در خشونتهای خانگی و روشهای پیشگیری و کاهش آنها
- مشارکت همگانی توسط نهادهای دولتی و غیردولتی برای کاهش انواع خشونت بهمنظور دسترسی بهسلامت فردی و اجتماعی
فاطمه قاسمزاده
رئیس هیأت مدیره شبکه یاری کودکان کار