یک صبح با دایناسورها
آیدین حیدری
نم نم باران شروع شده بود. صبح در حالی که همراه با کادر اجرایی کمی زودتر و برای انجام مقدمات اردو وارد مؤسسه شدیم با صحنه جالبی مواجه شدیم. تعدادی از بچهها دستهایشان را به حالت دعا بالا برده بودند.
– بچهها چی کار میکنید؟!
– دعا میکنیم بارون قطع بشه که بتونیم بریم پارک.
کمی بعد باران قطع شد و با قطع باران صبح روز سهشنبه دهم شهریور به همراه کودکان پیش دبستانی خانه مهر و ماه راهی پارک ژوراسیک شدیم. معاونت اجتماعی شهرداری تهران بلیطهای پارک را در اختیار مؤسسه قرار داده بود و موجبات سفر به دنیای دایناسورها فراهم شد. همانطور که با خانوادهها هماهنگ شده بود حدود ساعت 10 برای سوار کردن بچهها به محل مورد نظر رفتیم. با توجه به کوتاهی مسیر تصمیم گرفته شد که به جای استفاده از اتوبوس با خودرو شخصی بچهها را به پارک ببریم. تعداد چهار خودرو در اختیار داشتیم. پس از حضور و غیاب، بچهها در دو نوبت به پارک برده شدند.

ابتدا وارد سینمای پارک شدیم که انیمیشنی از دایناسور در آن درحال نمایش بود. بچهها حسابی هیجانزده شده بودند و مشغول دست زدن و شادی با این انیمیشن موزیکال شدند و خلاصه کلی کیف کردند. سپس با توضیح اینکه قرار است از همهی نقاط پارک با هم بازدید کنیم و اینکه کسی بدون گروه جایی نرود، وارد محوطه اصلی پارک شدیم. بچهها با دیدن دایناسورهای متحرک که در اندازه واقعی بودند و شنیدن صدای آنها به وجد آمده بودند. در کنار هر دایناسور نام علمی، روش زندگی و خوراک آن دایناسور نوشته شده بود.

بچههایی که سواد داشتند به سرعت و با هیجان آنها را میخواندند. مربیان هم برای کودکانی که هنوز مدرسه نرفته بودند، میخواندند و توضیح میدادند. پس از بازدید از چند دایناسور، باران دوباره شروع به باریدن گرفت و ما هم این تهدید را تبدیل به فرصت کرده و زیر یک مکان مسقف نشستیم. پس از قطع شدن باران به بازدید ادامه دادیم. با عبور از قسمتهای مختلف پارک و بازدید از هر 28 دایناسور این پارک به انتهای این بازدید رسیدیم. بچهها که راضی به نظر میآمدند و به نظر میرسید به آنها خوش گذشته است، گروه گروه و به همان شیوه رفت، به محل قرار با والدینشان بازگردانده شدند و به آنها تحویل داده شدند.
