گفتوگو با مدیر عامل موسسه زنان سرزمین خورشید
پشتیبانی دولت از سازمانهای مردمنهاد فرصتسازی میکندلیلا ارشدمددکار اجتماعی و آسیبشناس اجتماعیمدیر عامل م,سسه زنان سرزمین خورشید(اولین مرکز کاهش آسیب اعتیاد زنان)
- سازمانهای مردم نهاد تا چه میزان در توانمندسازی خانوارها تأثیرگذارند؟
سازمانهای مردمنهاد تا امروز اقدامات بسیار ارزشمندی انجام دادهاند و به عقیدة من این سازمانها میتوانند به عنوان یک الگو برای دولت به حساب آیند. از این حیث که میتوانند عملی شدن برخی از اقدامات مثبت را به دولت گوشزد کنند؛ همانند فعالیت ما در زمینة کودکان کار. زمانی که ما فعالیت در این حوزه را شروع کردیم، دولت با این پدیده آشنا نبود و توجه خاصی به آن نداشت.ما طی چند سال فعالیت در حوزه کودکان کار توانستیم نشان دهیم که کودکان کار و خیابان هم میتوانند مورد آموزش قرار بگیرند و دورههای سوادآموزی را بگذرانند. همانطور که میبینید سازمانهای خیریه و مردمنهاد الگویی هستند برای دولت و میتوانند دولت را راهنمایی کنند.
- سازمانهای مردمنهاد با چه محدودیتهایی مواجه هستند و در این میان دولت چگونه میتواند در برطرف ساختن این محدودیتها تأثیرگذار باشد؟
واقعیت این است که سازمانهای خیریه و مردمنهاد با محدودیتهای مالی، ارتباطی و فضا و مکان مواجه هستند. برای نمونه، در بحث تحصیل کودکان، آموزش و پرورش وظیفه دارد شرایط را برای تحصیل رایگان تا دوران دبیرستان فراهم کند. خیلی وقتها با وجود تلاشهای ما محدودیتهایی وجود دارد که همین محدودیتها اجازه نمیدهد به صورت کامل کارها را انجام دهیم، اما همانطور که پیشتر گفتم سازمانهای مردمنهاد با توجه به محدودیتها نیز میتوانند الگوی مناسبی برای دولت ها باشند.در مورد پشتیبانیهای دولت باید بگویم که در 35 سال سابقهای که در امر مددکاری اجتماعی داشتهام تجربة خوبی در زمینة تعامل با دولت و پشتیبانی ارگانهای دولتی نداشتم. به عقیدة من اگر دولت از سازمانهای مردمنهاد پشتیبانی کند، اقدامات بسیار خوبی صورت میگیرد و این سازمانها میتوانند کارهایشان را به سرانجام برسانند.اکنون جای خالی حمایت دولتی احساس میشود که البته دلایل متعددی دارد. یکی از این دلایل، نداشتن آگاهی لازم از اتفاقاتی است که زیر پوست شهر جریان دارد. بنابراین سازمانهای مردمی و نهادهای مدنی به خوبی میتوانند فاصلة میان دولت و اتفاقات جاری در شهر را کم و در این رابطه سهولت ایجاد کنند.از آنجایی که سازمانهای خیریه به سختی کار میکنند و به عنوان خط مقدم به حساب میآیند به خوبی از آنچه در شهر میگذرد آگاه هستند که شاید مسئولان به این خوبی آگاه نباشند. برای نمونه، در سال 80 بحث زنان بدون شناسنامه مطرح شده بود و مسئولان گمان میکردند منظور زنان افعان است که اینطور نبود و هدف ما زنان بیشناسنامه ایرانی بودند.
- آیا تعاملی میان سازمانهای خیریه و نهادهای آموزشی در زمینه کسب آگاهی بیشتر وجود دارد؟
به طور حتم تعاملاتی وجود دارد، اما به صورت ظاهری و تعارفی است. ما برای بسیاری از دانشگاهیان امکانات پژوهشی فراهم میآوردیم و با مددجویان صحبت میکردیم تا در انجام پژوهش آنها را یاری دهند. ما تمام سعی خود را به کار بردیم تا نهادهای آموزشی بتوانند آگاهانه قدم بردارند. ما در قبال این کار از آنها میخواستیم که کمک ما باشند تا بتوانیم آزمایشهای مورد نیاز را رایگان یا با حداکثر تخفیف انجام دهیم. بیشتر تعاملات این چنین بوده است.
- فکر میکنید دولت چگونه باید به سازمانهای مردمنهاد و خیریه یاری برساند؟
در قدم اول و پیش از هر چیز میخواهیم که دولت مانع فعالیتهای سازمانهای مردمنهاد نباشد. خیلی وقتها ما کمک نمیخواهیم بلکه فقط میخواهیم که مانع کار ما نشوند. در گام بعد اگر دولت به این نتیجه رسید که برخی از اقدامات ما صحیح است در پی آن باشد که آن را بسط دهد. برای نمونه بارها با این مسئله برخورد داشتهایم که در جایی که اقدام ما صحیح و مطابق توافق انجام شده بوده است اما نیروی انتظامی یا سایر سازمان هایی که به درستی در جریان نبودند موانعی ایجاد میکردند.ما انتظار داریم سازمانهایی مثل آموزش و پرورش و بهزیستی از برنامه حمایت کنند برای تصمیمات مورد توافق تلاش کتند. گاهی ما نیاز به حمایت مالی نداریم بلکه خواهان حمایتهای ارتباطی هستیم. همانند زمانی که من پیگیر شناسنامه زنان مددجو بودم و سازمان بهزیستی یا سایر سازمان های مرتبط نتوانستند کمک لازم را انجام دهند و تا کنون این گره باز نشد.از فروردین 93 تا کنون هیچ یارانهای از سوی بهزیستی برای مددجویان واریز نشده است و این در حالی است که فقط یک قلم از نیازهای ما که متادون است ماهی 1 میلیون و 200 هزار تومان برای ما هزینه دارد. اگر قرار است در یک حوزه پرخطر فعالیت داشته باشیم، حداقل میخواهیم حمایت برخی سازمانها را داشته باشیم تا بتوانیم به فعالیتهایمان ادامه دهیم.برای نمونه، اگر بهزیستی بتواند رابطه دریافت برگههای هویتی از ثبت احوال را تسهیل کند به ما کمک شایانی کرده است. ما در نهایت این را از دولت میخواهیم که اول مانع فعالیتهای ما نشوند و بعد در روابطی که به آنها احتیاج داریم، تسهیلات فراهم کنند.
- برگزاری بازارچههای خیریه و فعالیتهایی این چنین را چگونه ارزیابی میکنید؟
فکر میکنم علاوه بر آگاه کردن دولتمردان، مردم نیز با وظایف مدنی و مسئولیتهای اجتماعی خود آشنا میشوند. این بازارچهها یادآوری میکند که هر کدام از سازمانها وظیفة خاصی دارند و همچنین مردم بیشتر به سمت امور انسان دوستانه و نیکوکارانه تشویق شوند و فعالیتهای داوطلبانه رونق یابد. کار آفرینان هم میتوانند نسبت به تواناییهای نهادهای مدنی اطلاعات مناسبی به دست آورند.